خلاقیت کارآفرینانه در شرکت گوگل
سازمان های بزرگ پتانسیل خلاقیت بسیار بالایی را در اختیار دارند. با این حال، خلاقیتی که در طراحی و تولید محصولات و خدمات با کیفیت وجود دارد، فقط بخش کوچکی از این پتانسیل است.
مقدار و نوع خلاقیتی که یک شرکت بدست میآورد، به طور مستقیم به نحوه رویکرد، پرورش، انتخابها، سرمایهگذاریها و تلاشهای نوآورانه آن مربوط میشود; برای به حداکثر رساندن خلاقیت و جلوگیری از معضلاتی که شرکت های بالغ با آنها روبرو هستند، گوگل مدل تجربی خلاقیت از پایین به بالا را با عملکردش تکمیل می کند.
پتانسیل خلاقیت
مفهوم پتانسیل خلاقیت یک مفهوم حیاتی است که اغلب این عنصر در بحث خلاقیت نادیده گرفته میشود. تعریف و درک این پتانسیل مهم است چرا که پتانسیل خلاقیت ، منبع همه خلاقیتها درون یک شرکت است پتانسیل خلاقیت شامل عناصر مختلفی است و میتواند به عنوان ترکیبی از منابع انسانی، فکری، فیزیکی، بازار، قدرت و منابع مالی تعریف شود. برای مثال منابع اصلی گوگل را مورد بررسی قرار میدهیم.
منابع انسانی شرکت گوگل
گوگل بیش از ۲۰۰۰۰ کارمند دارد که در کارهای مختلف از جمله مهندسی، عملیاتی، بازاریابی و فروش مشغول فعالیت میباشند. تمام کارکنان گوگل، علاوه بر تخصص در زمینه خود، علاقه، شور و احساسات فردی خودشان را به شرکت میآورند که این مسئله خود نقش کلیدی در هدایت خلاقیت بازی میکند.
منابع فکری
شرکت گوگل دارای دانش فنی و مالکیت معنوی در بسیاری از حوزهها است. از جمله آنها میتوان به ذخیرهسازی، نمایهسازی، سازماندهی و جستجوی اطلاعات در مقیاس وسیع و با زمان پاسخ بسیار کوتاه اشاره کرد.
منابع فیزیکی گوگل
گوگل دارای یک شبکه از مراکز داده و همچنین انواع سختافزار و نرمافزار سفارشی، منبع باز و صنعتی جهت کنترل هر چه بهتر این قدرت محاسباتی و ایجاد راحتی و یکپارچگی بهمنظور در دسترس قرار دادن آنها برای مشتری و کاربردهای داخل شرکت است.
پتانسیل بازار
صدها میلیون نفر از مردم هر روز از محصولات گوگل استفاده می کنند. این محصولات درآمد و اعتمادی در بین مصرف کنندگان ایجاد می کنند که برای شرکت بسیار مفید است، مخصوصا هنگامی که تیم توسعه محصولی نیاز به آزمودن و دریافت بازخورد در مورد آخرین خلاقیتهای خود را دارد.
قدرت نفوذ بالا
گوگل اکوسیستمی را بوجود آورده است که به دیگر شرکتها اجازه میدهد با ارائه ارزش افزوده و محتویات بالای سرویسهایشان به موفقیت برسند.
منابع مالی گوگل
این شرکت توانایی سرمایه گذاری قابل توجه در بسیاری از پروژه های احتمالی و ایدههای خلاقانه را دارد.
ابزار جستجوی گوگل، نمونه ای از نوآوری
پلتفرم جستجوی گوگل و توسعه سایر نرم افزارهایی که به واسطه آن اجرا میشوند، نشان می دهد که ترکیب و تعامل همه این منابع به شرکت گوگل کمک کرد تا بصورت خلاقانهای رشد کند.
در آغاز، اشتیاق به یک راه بهتر برای جستجو در اینترنت منجر به الگوریتم نوآورانه رتبه صفحات گوگل شد. کیفیت نتایج رتبه صفحات، موجب توجه زیاد و تولید میلیون ها کاربر برای گوگل در یک زمان بسیار کوتاه شد که نیازمند این است که شرکت زیرساختهای خود را هرچه سریعتر به حداکثر ممکن برساند. برای نگه داشتن هزینهها در حد معقول، گوگل سرورهای خود را در داخل با قطعاتی ارزان قیمت و با سرعت بالا ساخت که این سرورها را با نرم افزار منبع باز اداره می کرد.
در آن زمان، این رویکرد بسیار جدیدی محسوب میشد. گوگل مجبور به توسعه لایه های نرم افزاری برای ایجاد سرورهایی که بطور یکپارچه و در یک روش ضریب- خطا کار میکنند، شد. این امر منجر به چند خلاقیت اضافی مانند مپ ریدیوس شد.
در ادامه ابزارها و زیرساختهای بسیار مقیاسپذیر، توزیعی و با ضریب-خطای پایین برای جستجو توسعه یافتند که ترکیب آنها و دسترسی به یک منبع کلان داده و تعداد زیاد کارکنان، موجب شد تا فهمیدن، راهاندازی، تست و مقیاس کردن سریع محصولات جدید مانند جی میل، اخبار و آگهیها را برای گوگل فراهم آورد.
مدلهای خلاقیت
هنگامی که یک شرکت رشد میکند، پتانسیل خلاقیت نیز همراه با آن رشد میکند. مقدار و نوع خلاقیت که شرکت متوجه آن است، توسط باورها و شیوه های فرهنگی، سازمانی و فنی مرتبط با خلاقیت تعیین میشود که میتواند به مدلهای مختلف منجر شود.
همانطور که در شکل می بینید، دو مدل خلاقیت متفاوت با شروع از پتانسیل خلاقیت یکسان، به طور چشمگیری زیرمجموعههای مختلفی از خلاقیتهای واقعی تولید خواهند کرد. اما هر یک منجر به خلاقیتی متفاوت خواهند شد، برخی مدلها، خلاقیتی که به راحتی با فناوری و محصولات موجود یکپارچه میشوند را تولید میکنند، دیگر مدلها منجر به خلاقیت در حوزه های ثانوی (جانبی) میشوند (تا تمرکز اصلی سازمان). برخی مدلها منجر به خلاقیتهای تدریجی (قدم- به- قدم) میشوند و برخی دیگر نیز بسیار مخرب هستند.
مفهوم خلاقیت باز و بسته که توسط هنری چسبروگ توسعه یافته است، نمونههایی از این مدل ها هستند. خلاقیت باز شامل همکاری مداوم با کمک و مشارکت مردم خارج از شرکت است. در مقابل، خلاقیت بسته مربوط به داخل شرکت است تا زمانی که محصول به بازار عرضه شود. جای تعجب نیست شرکتی که از خلاقیت باز حمایت میکند، نتایج بسیار متفاوتی در مقایسه با شرکتی که از همتای آن حمایت میکند بدست خواهد آورد.
گوگل پروژههای بسیاری دارد که از مدل باز یا بسته و دیگر مدلهایی که کاملا مناسب نیستند و یا کلیشهای هستند پیروی می کنند. اندروید و سیستم عامل کروم نمونههایی از رابطهای نفوذپذیر بین گوگل و جامعه بیرون است و میتواند به عنوان لایه باز تعریف شود. گوگل ویو را نیز میتوان نمونه خوبی از خلاقیت بسته دانست، چرا که بدون تاثیر قابل توجه خارجی توسعه یافته است.
شروع دقیقی از پتانسیل خلاقیت یکسان، دو مدل خلاقیت متفاوت، آ و ب، دو بستر خلاقیت واقعی و متفاوت را ایجاد میکنند.
خلاقیت از بالا به پایین
مسلما هیچ چیز بیشتر از انتخاب مدلهای خلاقیت بر روی آینده شرکت تاثیر ندارد. علاوه بر خلاقیتهای باز و بسته، گوگل از خلاقیتهای بالا به پایین در استراتژیهای مدیریتی خود بهره میگیرد.
خلاقیت بالا به پایین مدل پیش فرض برای اکثر سازمانهای تاسیس یافته است، بعد از اینکه آنها به مرحله خاصی از رشد و بلوغ میرسند، که این مدل خلاقیت، ویژگیهای مختلفی نیز دارد:
- ایجاد یک یا چند نهاد متمرکز بر تحقیق یا توسعه پیشرفته؛ برای مثال، آزمایشگاههای بل، ژروس، پارک و آزمایشگاه های میکروسیستمهای خورشیدی
- استخدام محققان متخصص از جمله فارغ التحصیلان مقطع دکترا و کارکنان سازمان تحقیقاتی
- تعداد کمی از پروژه های بلندپروازانه و اغلب گران قیمت بلند مدت که معمولا انتخاب میشوند و حداقل توسط لایه های بالای سازمان مورد بررسی قرار میگیرند.
- پیشنهادات، برنامه ها و بررسی های رسمی و گسترده
- یک محیط نسبتا بسته و محرمانه با به اشتراک گذاری محدود منابع و اطلاعات با سایر بخش های شرکت.
یک مثال از خلاقیت بالا به پایین در گوگل، نرم افزار ترجمه گوگل است. ترجمه زبان به طور گسترده به عنوان یک مسئله بسیار دشوار در علوم کامپیوتر شناخته شده است. با توجه به هدف گوگل برای سازماندهی اطلاعات جهان، داشتن فناوری ترجمه موثر برای این مأموریت و کسب و کار بسیار ضروری است. برای حل این مشکل، شرکت بسیاری از پیشقدمها(رهبران) در صنعت را استخدام کرد و به آنها زمان داد تا به شیوه خود، خلاقیت داشته باشند.
گوگل خلاقیت های این گروه را در محصولاتش ادغام کرد. اخیراً نیز شرکت یک ویژگی را معرفی کرده است که به کاربران چت آنلاین که به زبانهای مختلف صحبت میکنند این امکان را میدهد که پیامهایشان را به صورت آنی ارسال کنند.
مثال قابل توجه دیگر از خلاقیت بالا به پایین در گوگل، پروژه بلند پروازانه ماشین خودران به رهبری سباستین ترون از دانشگاه استنفورد است. او یک پژوهشگر پیشگام در این زمینه و توسعه دهنده استریت ویو است.
خلاقیت بالا به پایین موجب ایجاد نتایج پیشگامانهای شده است که با خلاقیتهایی که نیازمند تعهد بلند مدت، سرمایه گذاری قابل توجه و تخصص در حوزه با اهمیت است، قابل تعویض نیست. به هر حال، این برای خلاقیت دنبالکنندهای که به زمان و منابع محدود نیاز دارد مناسب نیست و بهتر است با رویکرد باز به کار رود.
خلاقیت در کارآفرینی
در کتاب معمای نوآور “کلینتون م. کریستنسن”، چالشهایی که شرکتها به طور ویژه رهبران صنعتی که با ارائه خلاقیت موفقیت مواجهاند، توصیف میکند. به عنوان یک شرکت که در اندازه و قامت بازار رشد میکند، حفظ محصولات رقابتی موجود و برآورده کردن نیازهای مشتریان با ویژگیهای محصول، براحتی میتواند تمام منابع را مصرف کند. البته معمای کریستنسن بیشتر از یک احتمال است ولی این محتملترین نتیجه برای اکثر کسب و کارهاست.
گوگل معتقد است که بهترین راه برای پیشرو بودن در بازار و حفظ رقابت در درازمدت، ارتقا، تقویت و سرمایه گذاری به منظور خلاقیت تمامی زمینه های شرکت است. توانایی ایجاد خلاقیت به تعداد کمی از متخصصینی که در آزمایشگاههای تحقیقاتی کار می کنند، محدود نمیشود و این امکان برای همه کارکنان محفوظ است. علاوه بر این، مدل خلاقیت کارآفرینی گوگل با استفاده از برخی محدودیت های آشکار و ضروری و تجربه ای که کارآفرینان در راه اندازی یک استارتاپ داشته اند، کاملتر شده است.
اگر به طور تصادفی از ۱۰ نفر سوال کنید که کسب و کار گوگل چیست، اکثر آنها خواهند گفت جستجو و تبلیغات اینترنتی. اما اگر از مدیرعامل گوگل، اریک اشمیت یا بنیانگذاران آن بپرسید، پاسخ های مختلفی خواهید گرفت مانند “کسب و کار ما خلاقیت است” یا “ما مشاغل خود را به عنوان نوآوران می بینیم و اگر ما به اندازه کافی نوآور نباشیم، شکست میخوریم”.
در حالیکه گوگل به شدت در نگهداری، پشتیبانی وبهبود محصولاتش به طور مداوم سرمایهگذاری میکند، مدیران و اعضای گوگل این موضوع را درک میکنند که برای تضمین رشد بلند مدت و موفقیت، باید منابع را برای خلاقیت در حوزه های مختلف اختصاص داد.
اشمیت در سال ۲۰۰۹ چنین تصریح کرد که “خلاقیت پیش شرط فنی برای رشد است”. گوگل به شدت معتقد است که خلاقیت می تواند از هر کارمند در هر زمان بروز کند. اشمیت در سال ۲۰۰۵ توضیح داد هوشمندانه ترین ایده ها از رهبران نیست بلکه از راه گوش دادن به رهبران و ایجاد یک بحث سازنده است. اشمیت در سخنرانی سال ۲۰۰۹ خود در دانشگاه کارنیگه ملون گفت: “شما نمی توانید برای خلاقیت برنامه ریزی کنید. خلاقیت موضوعی است که همه میتوانند آن را انجام دهند اما اعمال آن در زمان و جای مناسب کار دشواری است”.
ساختار سازمانی مسطح
اکثر شواهد قابل رویت در سیاست های خلق محصولات در گوگل، به ساختار سازمانی و فلسفه مدیریت مربوط است. گوگل مانند بسیاری دیگر از شرکتهای سازمان یافته، بصورت مسطح مدیریت میشود. ساختار مسطح گروه های مختلفی را شامل میشود. برای مثال: مهندسی، امور مالی، منابع انسانی، عملیات، مدیریت محصول و فروش. در هر گروه، معاونان رئیس، مدیران، مدیر پروژهها و … در این گروه ها قراردارند.
یکی از اولین چیزهایی که توجه افراد تازه وارد به گوگل را به خود جلب میکند، سلسله مراتب مدیریت بسیار مسطح آن است. در حالی که این شرکت یک نردبان شغل سنتی با عناوین آشنا دارد، همیشه سعی کرده است نسبت مهندسان و دیگر متصدیان به مدیران را تا آنجا که ممکن است حفظ کند.
در واقع نقش کلیدی مدیران در گوگل صرفاً هدایت و اتصال است، نه کنترل. پارادایم ذهنی مدیران گوگل می گوید: “به عنوان یک مدیر ارشد، من یک بستر پست الکترونیکی بسیار گران هستم”. در حالی که هیچ دو گروه یا دسته مدیران دقیقا با یکدیگر یکسان نیستند، عناوین و سنوات در گوگل آنطوری که در اکثر شرکت ها بها داده میشوند، وزن ندارند به ویژه هنگامی که صحبت از تصمیمگیری در مورد محصول و راه اندازی یا تخصیص فعالیت ها به میان میآید.
بیشترین اثر قابل توجه از سلسله مراتب مسطح گوگل این است که در هر زمان خاص، مقدار مشخصی از هرج و مرج در انجام امور وجود دارد که مدیران این هرج و مرجها را به عنوان یک عنصر ضروری برای خلاقیت می بینند.
شانا براون، سرپرست ارشد گوگل در امور بازرگانی و همکارانش، با کاتلین آیزنهاورت نویسنده کتاب از رقابت در لبه استراتژی به عنوان هرج و مرج ساختاری، در مصاحبه با مجله فورچون ۲۰۰۶ این فلسفه را بیان کرده است: “استراتژی شرکت تعیین دقیق میزان مدیریت مورد نیاز و سپس کاستن از میزان اختیارات مدیران است.”
زمان ۲۰ درصد
یکی دیگر از جنبه های برجسته فرهنگی گوگل که از باورهای اصلی آن است، سیاست شناخته شده ۲۰ درصد است که به مهندسان اجازه می دهد یک روز از هر هفته، پروژهای را در خارج از حوزه مسئولیت خود انجام دهند.
مهمترین موضوع در مورد ۲۰ درصد زمان این نیست که کارمندان چه مدت مجاز به صرف زمان روی پروژههای جانبی هستند، بلکه گوگل آنها را تشویق می کند که فکر کنند و کارآفرینی کنند. محاسبات رسمیای نیز از زمان صرف شده وجود ندارد. کارمندان گوگل ممکن است کاملاً درگیر مسئولیت اصلی خود باشند و ممکن است تمایل کار بر موضوعات دیگر را داشته باشند. ممکن است تصمیم به صرف یک روز در هر هفته در یک پروژه جانبی را داشته باشند یا ۲۰ درصد زمان خود را در چند ماه جمع میکنند و سپس چندین هفته را در راستای پروژه جانبی می گذرانند.
آن دسته از کارکنان گوگل که در پروژه های ۲۰ درصد کار می کنند، اغلب به صورت تیمی در کنار یکدیگر قرار میگیرند و یک استارتاپ داخلی کوچک را ایجاد می کنند. البته اکثر پروژههای ۲۰ درصد به مرحله بعدی نمی رسند اما بعضی از آنها که در نهایت به وزن و ارزش مورد قبول میرسند، از جمله پروژه های رسمی گوگل خواهند شد. ما تخمین میزنیم که نیمی از محصولات گوگل، از پروژههای ۲۰ درصدی شروع شدند.
ابزارهای مورد نیاز برای راه اندازی، تست و دریافت بازخورد
استارتاپها می توانند سریع حرکت کنند و انواع ریسکهایی را که همتایان بزرگترشان نمی توانند یا نمی خواهند انجام دهند را بپذیرند. اگر راه اندازی یک محصول جدید به جای هفته ها، ماهها یا سالها طول بکشد، کارآفرینی را دشوار میکند. برای تقویت خلاقیت، گوگل یک فلسفه برای شروع و تکرار دارد.
یکی از قوانین شرکت گوگل این است که: اگر از اولین ارائه محصول خود خجالت نکشید، محصول شما به اندازه کافی آماده نبوده است. علاوه بر این، گوگل ایده های جدید کارآفرینانه را برای هزاران نفر از همکاران و میلیون ها کاربر که آماده و مایل به آزمودن برنامه های کاربردی هستند در دسترس قرار می دهد.
همانطور که از گوگل انتظار میرود، فقط کارمندان گوگل به آزمایشگاه های داخلی دسترسی دارند. این به نوآوران اجازه می دهد خروجی تحقیقاتشان را از حدود ۲۰۰۰۰ هزار نفر مخاطب اولیه حاصل کنند. گوگلرهای نوآور که آماده اشتراک نسخه های اولیه محصولشان با کاربران هستند، می توانند از ازمایشگاه های گوگل استفاده کنند.
آزمایشگاه های گوگل مانند یک زمین بازی است که کاربران ماجراجو می توانند با نمونه هایی از ایده های وحشی و دیوانه وار بازی کنند و به طور مستقیم به مهندسان که آن ها را توسعه داده اند، فیدبک دهند.
آزمایشگاه اولین مرحله در یک فرایند توسعه طولانی مدت است و هیچ یک از این موارد تضمینی برای آن در گوگل نیست در عین حال بعضی از ایده های احمقانه ممکن است به جی میل یا آی گوگل بعدی تبدیل شوند.
مهندسان و محققان گوگل همیشه به دنبال راهی جهت نشان دادن پروژه ها هستند و به نظر میرسد آزمایشگاههای گوگل راه خوبی به منظور گرفتن فیدبک بدون تحمیل هزینه بر کاربران است. برخی محصولات دارای نسخه آزمایشگاهی گوگل هستند؛ جایی که کاربران میتوانند محصولات را با ویژگیهای جدیدشان آزمایش کنند. آزمایشگاه های خاص محصول، همراه با برچسب های خود شامل موارد زیر می شوند:
- آزمایشگاه های تقویم: آخرین ایده های تیم تقویم
- آزمایشگاه های جیمل: ده ها آزمایش جیمیل
- آزمایشگاه های گوگل مپس: ویژگی های نقشه های تجربی
- آزمایش های موتور جستجو: نمایشهای جستجوی جایگزین و موارد دیگر
- یوتیوب و تست تیوب: انکوباتور ایده های یوتیوب
اهمیت این آزمایشگاهها در زمینه خلاقیت و کارآفرینی در گوگل نمیتواند بیش از حد مورد توجه قرار گیرد. عبارت “آن را با اعداد بگو” بخشی جدایی ناپذیر از DNA شرکت است. وقتی شرکت تصمیم می گیرد که آیا در ایده های جدید سرمایه گذاری کند یا خیر، هیچ مجموعه قانع کنندهای از اعداد وجود ندارد که از دادههای واقعی بدست آمده از راهاندازی آزمایشگاهها باشد. بنابراین لزوم استفاده از نسخههای آزمایشی کاملا مشهود است.
پاداش خلاقیت موفق
یکی از انگیزههای مهم برای کارآفرینان، چشم انداز پاداشهای مالی قابل توجهی است که اگر استارتاپ آنها موفق باشد، بدست میآورند. در حالی که برای بسیاری از کارمندان گوگل انگیزه اصلی برای خلاقیت این است که ایده آنها به واقعیت تبدیل شود و میلیون ها کاربر به آن دسترسی پیدا کنند، کارکنانی که خلاقیت را از ایده تا محصول موفق پیش میبرند هر دوی قدردانی پولی و افتخاری را دریافت میکنند.
سخن نهایی
خلاقیت مسئله ای حیاتی است که در هیچ سازمانی نباید نادیده گرفته شود. کمپانی گوگل که از بزرگترین کمپانی های شناخته شده است نیز از این مسئله نه تنها غافل نشده است بلکه توجه ویژه ای به آن دارد.خلاقیت اعضا را پرورش داده و کارمندان خود را تشویق میکند تا ایده های خود را بیان کرده و به بررسی آناه بپردازند.از ایده های خوب استقبال کرده و به عنوان یک ن.آوری جدید در گوگل به کار روی آن می پردازند.
تلاش برای انجام کاری جدید و موفقیت آمیز غیر قابل اجتناب است و بخش مهمی از روند خلاقیت است. گوگل میداند که اگر هرگز شکست نخورد، پس احتمالا عملکردش آنقدر نوآورانه نیست که باید باشد. هنگامی که یک پروژه نتواند انتظارات مالکین را برآورده کند، شرکت این موضوع را تایید می کند، درس آموختههای آن ثبت میگردد و سپس به سمت پروژههای دیگر حرکت میکنند. که البته بخاطر ازدیاد پروژههای جانبی در گوگل این مراحل بارها و بارها در طی روزها و ماهها در گوگل تکرار میشود و به نوعی به یک عادت جا افتاده تبدیل شده است.
قرار دادن مدل خلاقیت کارآفرینی گوگل در عمل نیازمند تعهد، سرمایه گذاری و مشارکت همه جانبه در همهی کارها و حوزه های شرکت است. به عنوان مثال، هزینه سالانه برنامه ۲۰ درصد زمان به تنهایی صدها میلیون دلار است. در کل، با این حال، جریان مداوم پروژه های پیشرفته و ویژگی هایی که به طور مستقیم از خلاقیت های کارآفرینی حاصل می شود، نشان می دهد که این مدل به خوبی کار میکند.